آیا به راستی راهی به سوی خوشبختی و آرامش وجود دارد؟
آیا خوشبختی و آرامش دست یافتنی ست؟
آیا می توان در دنیا برای همیشه آرامش داشت؟
کدام راه انسان را به آرامش می رساند؟
آیا می توان از سرنوشت فرار کرد؟
سعادت را در کجا می توان پیدا کرد؟
خوشبخت کیست؟
چه کسی آرامش دارد؟
مسیر مستقیم وجود دارد؟
آیا سازهای پنهان دنیا می گذارند آرامش را درک کنیم؟
دریای آرام/ دریای طوفانی و موج های به ساحل رسیده.
ساکت ترین سکوت ها هم شکستنی هستند.
آرام ترین آرامش ها هم از بین رفتنی هستند.
شاید آرامش در سکوت پنهان است.
شاید سکوت نشانه ی آرامش است/ آرامش قبل از طوفان.
شاید طوفانی در راه است. و دنیا سکوت را نشانه ی رضایت و آرامش می پندارد
و با طوفانی سکوت را بر هم می زند.
شاید سکوت خشم و رنج نهفته است که فرصتی برای آزاد شدن پیدا نکرده است
و آن جاست که با کوچکترین ضربه ای چنان می شکند و آزاد می شود که آرام می شود.
همیشه سکوت نشانه ی خوبی نیست.
گاهی سکوت می تواند نشان از تحملی شدید از دردی عمیق داشته باشد که فرصتی برای ابرازش پیدا نشده است. سکوت شمردن تلخکامی های دیروز است.
سکوت غرق شدن در فردای نامعلوم است.
سکوت تظاهر به آرامش است نه خود آرامش. سکوت پنهان کردن رازهای نهان است.
سکوت غرق شدن در کلماتی بیان نشده است که منجر به بغضی آشکار می شود. سکوت راهی به ناکجاها در اعماق ذهن و قلب است.
سکوت سیر و سفری به رویاهای دست نیافتنی است.
سکوت همه چیز و هیچ چیز نیست.
سکوت راز قتل های زنجیره ای است.
سکوت گذشته/ حال/ آینده است.
سکوت مرز شناختن و نشناختن است. سکوت تنها یک سکوت نیست.
ماجراهایی است واقعی و گاه تخیلی. سکوت گفتگویی درونی است.
سکوت چیست؟